نازلی طهورا نازلی طهورا ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه سن داره

❤❤ نازلی قیزیم طهورا ❤❤

این الرجبیون

  در صحرای محشر بیرقی افراشته می شود و همه مردم از اولین و آخرین زیر لواء آن قرار می گیرند، بااینکه وادی بسیار وسیع است، اما جای سوزن انداختن نیست و مردم مانند تیر در ترکش به سختی در کنار هم قرار گرفته اند ، همه سر در گریبان حسرت فروبرده اند و عرق شرم از سر و رویشان می‏چکد و البته زمین نیز همچنان بی‏قرار حادثه‏ای در شرف وقوع است، گنهکاران و فریب خوردگان قرار ندارند و اهمال کاران و غفلت زدگان چون گنگ خواب دیده حیرت زده اند...   جملگی در انتظار موعد رسیدگی به نامه اعمال تک تک بندگان هستند که ناگهان منادی ندا سر می دهد که «أین‏ الرجبیون»، اهل ماه رجب کجایید؟   جمعی بر می‏خیزند که چهره...
19 خرداد 1391

همیشه اینگونه بوده...

همیشه اینگونه بوده… همیشه این گونه بوده است کسی را که خیلی دوست می داری زود ازدست می دهی پیش از آن که خوب نگاهش کنی مثل پرنده ای زیبا بال می گیرد و دور می شود فکر می کردی می توانی تا آخرین روزی که زمین به دور خود می چرخد، خورشید ازپشت کوه ها سرک می کشد، در کنارش باشی هنوز بعضی از حرفهایت را به او نگفته بودی… هنوز همه لبخند های خود را به او نشان نداده بودی همیشه اینگونه بوده…   ...
19 خرداد 1391

آتیم توتوم من سنی

  ماه و روز و ساعت و دقیقه و ثانیه گیت موباره اولسون Atem Tutam Men Seni Şekere Gatem Men Seni Akşem Baben Gelende Öğüne Atem Men Seni Hop Hopun Olsun Gizim    Gül Topun Olsun Gizim Sırali Gavak Dibinde Toyluğun Olsun Gizim  Atem Tutam Men Seni Şekere Gatem Men Seni Akşem Baben Gelende Öğüne Atem Men Seni Ev Süpürür Toz Eder Hamama Gider Naz Eder El Ayağı Kir İçinde Yıkamam Diye Naz Eder Atem Tutam Men Seni Şekere Gatem Men Seni Akşem Baben Gelende &...
16 خرداد 1391

یا علی جان مقتدای من تویی

  سرچشمه ی عشق با علی آمده است گل کرده بهشت تا علی آمده است شد کعبه حرمخانه میلاد علی(ع) کز کعبه صدای یا علی آمده است   میلاد امام علی (ع) آغازگر اشاعه عدالت و مردانگی و معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت بر عاشقانش مبارک باد     ...
15 خرداد 1391

امام خوبیها

  بچه ها را که می دید، فکر و حواسش به سوی آن ها بال می کشید. اگر کنارش می آمدند، آن ها را با مهربانی تمام نوازش می کرد. به گونه هایشان گُل بوسه می نشاند و به آن ها هدیه می داد. خودش می گفت: «در نجف از حرم که برمی گشتم، بچه ها را با وجود این که کثیف بودند، خیلی دوست می داشتم.» بچه ها هم تا امام را از دوردست می دیدند، دورش جمع می شدند. به او سلام می کردند و به عبایش دست می کشیدند. او مثل پدربزرگ ها عزیز و دوست داشتنی بود. یک روز، یکی از نوه هایش، از پسرک خردسال خود حسین، پیشِ امام گِله کرد و از شیطنت هایش گفت. امام لبخند زد و با چهره ای پدرانه گفت: «من حاضرم ثوابی را که تو از تحمّل شیطنت حسین می بری،...
14 خرداد 1391